به گفته مدیرکل کانون اصلاح و تربیت تهران؛ اوضاع کانون نسبت به سال‌های گذشته بهتر شده است و تعداد افرادی که در آنجا زندگی می‌کنند نصف شده اما مسئله اصلی مراقبت از آنها بعد از سال‌های کانون است.

قصه‌ نوجوانانی که قاتل شدند

سلامت نیوز:به گفته مدیرکل کانون اصلاح و تربیت تهران؛ اوضاع کانون نسبت به سال‌های گذشته بهتر شده است و تعداد افرادی که در آنجا زندگی می‌کنند نصف شده اما مسئله اصلی مراقبت از آنها بعد از سال‌های کانون است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایلنا، روی ساختمان مدیریت نقاشی‌های رنگی کشیده بودند؛ از در ورودی و بازرسی که رد می‌شدی، ساختمان مدیریت را می‌دیدی. فضای بعد از در ورودی بیشتر شبیه مهدکودک یا مدرسه بود اما جلوتر که می‌رفتی سمت راست یک ساختمان بزرگ و چند طبقه بود که در سبز رنگش زنجیر شده بود؛ چیزی نگاه آدم را به آن سمت جلب می‌کرد. دختر جوانی که شوهرش را کشته بود، پسر 16ساله‌ای که موتور صاحب کارش را دزدیده و جوان 18 ساله‌ای که منتظر بخشش از قصاص بود؛ خانه همه‌شان اینجا بود، پشت این در زنجیر شده. آنها بیخ گوش همه تهرانی‌ها آرام آرام به سوی جوانی می‌رفتند.

کانون اصلاح و تربیت تهران دو بخش دارد؛ پسران و دختران. از سال 92 به بعد سعی کردند بچه‌های زیر 15 سال را به کانون نفرستند و درحال حاضر افراد زیر 18 سال و بالای 15 سال به آنجا فرستاده می‌شوند.

 علی رستمی (مدیر کانون اصلاح و تربیت تهران) می‌گوید: «در حال حاضر حدود 160 پسر و 8 دختر در این مرکز نگهداری می‌شوند. افراد زیر 18 سال به این مرکز آورده می‌شوند اما طبق قانون مجازات اسلامی مصوب سال 92 افرادی که زیر 15 سال هستند کمتر به کانون می‌آیند و در حال حاضر آمار صفر است و اگر موردی هم باشد با مراجع قضایی رایزنی می‌شود تا آنها وارد کانون نشوند؛ در صورتی که قبل از سال 92 حدود 12 بچه زیر 15 سال داشتیم.»

کانون اصلاح و تربیت حدود دو سال است که بند جوانان دارد؛ سعی کرده‌اند این افراد را به زندان بزرگسال نفرستند. رستمی معتقد است؛ اصلاح قانون توانسته تاثیر بسیار زیادی در کاهش آمار تعداد افراد در کانون بگذارد و حتی در 10 سال گذشته آمار را نصف کرده است.

او درباره بند جوانان می‌گوید: «رنج سنی ما 15 تا 18 سال است اما باتوجه به قانون آیین دادرسی جدید که از 1 تیر 94 اجرایی شده، افرادی که زیر 18 سال مرتکب جرم شدند و حداکثر مجازات‌شان 5 سال است؛ مدت نگهداری‌شان در کانون همان 5 سال در بند جوانان است؛‌ یعنی نوجوانانی که زیر 18 سال مرتکب جرم شده باشند و تا 5 سال محکومیت دارند همه دوران محکومیت خود را در اینجا می‌گذرانند؛ بنابراین محلی در کانون وجود دارد که بند جوانان نام دارد و افراد تا سن 23 سالگی با این شرایط در آنجا نگهداری می‌شوند اما با این تاکید که زمان ارتکاب جرم‌شان باید زیر 18 باشد. با این قانون نوجوانانی که زیر 18 سال باشند و وارد کانون شوند به هیچ وجه به زندان بزرگ‌سالان منتقل نمی‌شوند. این مسئله از 21 بهمن 95 در کانون اصلاح و تربیت تهران نیز اجرا شده و امروز حدود 20نفر از افرادی که بالای 18 سال هستند و قبل از 18سالگی مرتکب جرم شده‌اند در بند جوانان نگهداری می‌شوند.»

80درصد آمار جرایم دختران در سال‌های گذشته مربوط به رابطه نامشروع بود


تعداد کم دختران در کانون نیز برای همین اصلاح قانون است؛ تا قبل از این آنها به جرم روابط نامشروع درحالی که سن کمی داشتند به کانون فرستاده می‌شدند اما امروز اصلاح قانون کمک کرده تعداد آنها کمتر از انگشتان دست باشد.

رستمی درباره دختران کانون می‌گوید: «در سال‌های قبل 80درصد آمار جرایم دختران رابطه نامشروع بود و به این عنوان به کانون فرستاده می‌شدند؛ اما امروز کمتر نسبت به این جرم حساسیت قانونی وجود دارد یا بهتر است بگوییم مراجع قانونی کمتر به این مسائل ورود پیدا می‌کنند. البته هنوز ماده قانونی برای این موضوع وجود ندارد اما با توجه به فصل 10 قانون مجازات اسلامی که مواد خاصی برای رسیدگی به جرایم اطفال و نوجوانان پیش‌بینی شده؛ این طیف از افرادی که جرم‌هایی این چنین دارند طور دیگری محکوم می‌شوند و کمتر به کانون فرستاده می‌شوند. در حال حاضر کسی را در کانون نداریم که فقط جرمش رابطه نامشروع باشد؛ مگر اینکه به جز رابطه نامشروع شرکت در خانه فساد هم بوده و به کانون منتقل شده است ولی به صرف رابطه نامشروع؛ کمتر افرادی به کانون واگذار می‌شوند.»

جرم به قوت خود باقی است؛ نحوه برخورد با آن تغییر کرده

 قاضی‌ها امروز انعطاف بیشتری در مقابل جرم اطفال و نوجوانان نشان می‌دهند، دیگر نوجوانان را برای 5 قوطی کنسرو یا دزدیدن چند کبوتر به کانون نمی‌فرستند؛ آنها با دختران مهربان‌تر شدند. آیا اصلاح قانون و مهربان‌تر شدن قضات مسئله اصلی یعنی ارتکاب جرم توسط نوجوانان را کم کرده یا فقط تعداد کمتری از آنها به زندان می‌روند؟

مدیر کانون اصلاح و تربیت درباره اصلاح قانون می‌گوید: «قانونی که در حال حاضر پیش‌روی قضات برای نوجوانان قرار دارد بسیار خوب است اما نحوه اجرای آن مهم است. در گذشته قانون خاصی برای جرایم نوجوانان و اطفال وجود نداشت اما در حال حاضر همان فصل 10 قانون  موارد زیادی را پیش‌بینی کرده مثلا برای افراد 9 تا 15 محکومیت‌ها عوض شده، آنها را به والدین تسلیم می‌کنند یا الزام مراجعه به مددکار و روانکاو برای‌شان می‌گذارند. به نوعی برای جرم نوجوانان قضازدایی انجام می‌شود یعنی سعی می‌کنند اطفال را از دستگاه قضایی دور نگه دارند که بسیار موثر است.»

رستمی 10 سال است که در کانون مدیریت می‌کند؛ او قصه‌های زیادی از بچه‌های بزهکار دارد. می‌گوید؛ بچه‌ها نیاز به آموزش دارند و باید آنها را از دستگاه قضا دور نگه داشت.

او می‌گوید: «درحال حاضر راه‌کارهایی در قانون دیده شده که موارد این‌چنینی را کمتر به کانون می‌فرستند و به نوعی قانون به نوجوانان و اطفال مجرم کمک می‌کند که مسیرش از مراجع قضایی خارج شود و به سوی انجام کارهای اجتماعی سوق داده شود. مثلا یکی از بندهایی که در قانون دیده شده؛ جلوگیری از معاشرت نوجوان با اشخاصی است که دادگاه دستور می‌دهد؛ بنابراین اگر طفل با افرادی در تماس بوده که او را به جرم تشویق می‌کردند، از معاشرت با آنها منع می‌شود.»

کاهش 50درصدی نوجوانانی که در کانون زندگی می‌کنند


مدیر کانون با اشاره به اینکه وضعیت امروز کانون بسیار بهتر از دهه 80 است، تاکید می‌کند: «آمار افراد در کانون اصلاح و تربیت نسبت به یک دهه گذشته 50درصد کاهش داشته است و این آمار نسبت به سال‌های 90 و 91 نیز حدود 35درصد کم شده است. جرایمی مانند سرقت، درگیری‌ها یا ضرب و جرح عمدی و فروش و مصرف مواد مخدر به ترتیب بیشترین فراوانی را در بین افراد مرتکب به جرم در کانون دارد و کمترین جرم که زیر یک درصد اتفاق می‌افتد قتل است.»

    کانون به نوع جرم افراد کاری ندارد و از آنها نیز خیلی سوال نمی‌کند، البته بر حسب نوع جرم‌شان برنامه‌ریزی می‌کند یعنی روانشناسی که باید به آنها کمک کند طبیعتا به افرادی که مرتکب قبل شدند خدمات بیشتری می‌دهد اما همه این موارد بستگی به فرد دارد یعنی بر حسب نوع جرم و شخصیت فرد برایش برنامه‌ریزی می‌شود.

به گفته مدیرکانون بچه‌های زیر 18 سالی که مرتکب قتل شدند مشکلات روانشناختی کمتری دارند؛ آنها اتفاقی قاتل شدند و اکثرا خانواده‌های بهتری نسبت به دیگر بچه‌ها در کانون دارند. در اکثر مواقع افرادی که به جرم سرقت یا مواد مخدر در کانون هستند مشکلات روان‌شناختی و خانواده‌های ناهنجار دارند. این افراد بیشتر نیاز به مددکار دارند. هم‌چنین اصلاح افرادی که مرتکب قتل شدند راحت‌تر است زیرا زمان بیشتری در کانون هستند و فرصت بیشتری برای اصلاح آنها وجود دارد.

اصلاح قانون، محکومین به قصاص را نجات می‌دهد



دختری سال گذشته آزاد شد. او 8 سال در کانون و منتظر حکم قصاص بود که با اصلاح قانون و اجرای قانون جدید با تامین دیه آزاد شد. این دختر قبل از 18سالگی ازدواج کرده بود و در درگیری‌های خانوادگی شوهرش را به قتل رسانده بود. بعد از اصلاح قانون و اجرای آن از سال 94 پرونده این دختر دوباره بررسی شد و با اینکه شاکی رضایت نمی‌داد اما حکم آن از قصاص به پرداخت دیه تغییر پیدا کرد و در نهایت بعد از تامین دیه توسط خیرین آزاد شد.

رستمی درباره تغییر اجرای حکم نوجوانانی که محکوم به قصاص هستند، تصریح می‌کند: «از سال 85 تاکنون توسط مداخله‌هایی که با ممدکاری انجام شده 11نفر از نوجوانانی که محکوم به قصاص بودند، بخشیده شدند. هم‌چنین از سال 85 تا امروز هیچ بچه زیر 18 سالی در استان تهران اعدام نشده است. یعنی افرادی بودند که در کانون حضور داشتند و بعد به زندان بزرگسال منتقل شدند اما هنوز قصاص نشدند.»

دو دختر همراه مادرشان، پدرشان را به قتل رسانده بودند و به قصاص محکوم بودند که آنها نیز با استفاده از قانون جدید پرونده‌شان دوباره بررسی می‌شود و حکم‌شان از قصاص به پرداخت دیه و نگهداری تغییر پیدا می‌کند؛ آنها نیز آزاد شدند.

دختران بیشتر درگیر قتل‌های خانوادگی هستند

مدیرکانون اصلاح وتربیت تهران درباره دخترانی که درگیر قتل‌های خانوادگی هستند؛ می‌گوید: «دخترانی که اغلب درگیر قتل‌های خانوادگی هستند بیشتر تحت تاثیر مادرانشان مرتکب جرم می‌شوند، یعنی نقش اصلی را مادر داشته و به نوعی دختران همکاری کردند. دلایل این موضوع متفاوت است؛ علت‌های اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و مصرف مواد مخدر باعث وقوع این نوع جرم‌ها می‌شود اما معمولا دخترانی که در قتل‌های خانوادگی درگیر هستند بیشتر همراه مادر یا یکی از افراد خانواده مرتکب جرم شدند.»

    بعضی از بچه‌ها به کانون برمی‌گردند و بعضی دل‌شان نمی‌خواهد از کانون بروند؛ آنهایی که بازمی‌گردند شرایط محیط زندگی‌شان تغییر نکرده و آنها که دلشان نمی‌خواهد بروند کسی آن بیرون منتظرشان نیست.

رستمی می‌گوید: «بین 7 تا 12درصد افرادی که از کانون می‌روند دوباره مرتکب جرم شده و بازگردانده می‌شوند اما این آمار هیچ وقت بیشتر از 12درصد نبوده است. این افراد کسانی هستند که بیرون از کانون شرایط برای‌شان فراهم نشده است. در کشورهای مختلف آمارها متفاوت است مثلا در برخی کشورها بین 35 تا 40درصد بازگشت مجدد وجود دارد اما در ایران نهایتا آمار بازگشت حداکثر تا 20درصد و بازگشت به کانون نیز 12درصد است.»

افغانی‌ها با ایرانی‌ها در کانون برابرند


حدود 35نفر افرادی که در حال حاضر در کانون هستند از اتباع افغانی هستند. همه شرایط برای این افراد با نوجوانان ایران یکسان است حتی شرایط قضایی نیز برای آنها مانند یک فرد ایرانی است. همه این افراد در همان خوابگاه‌ها با همان امکانات آموزشی و خدماتی در کانون حضور دارند. از بین آن 11نفری هم که عفو شدند دو نفرشان افغانی بودند که کانون از قصاص برایشان رضایت گرفته است.

مدیرکانون درباره افغانی‌های کانون تاکید می‌کند: «برای کانون هیچ فرقی نمی کند که افراد ایرانی یا افغانی باشند همه خدمات برای همه افراد در اینجا یکسان است و بدون هیچ تبعیضی از آنها نیز نگهداری می‌شود.»

کانونی‌ها سوپیشنه کیفری نخواهند داشت

    بچه‌های کانونی سوپیشنه کیفری نخواهند داشت این موضوع را هم با اصلاح قانون از سال 92 تغییر داده‌اند. آنها مثل افراد عادی به جامعه بازمی‌گردند و حتی پسران مشمول قانون سربازی هم هستند و باید سربازی بروند.

رستمی با تاکید براینکه شرایط کانون اصلاح و تربیت نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده است، می‌گوید: «در حال حاضر کانون اصلاح و تربیت شرایط پذیرش 400نفر را دارد در حالی که امروز 168 نفر در آن زندگی می‌کنند و می‌توان گفت فقط یک سوم ظرفیت پراست که نسبت به گذشته بسیار راضی کننده  و امکانات خوبی برای همه در اینجا فراهم است.»

او با اشاره به بازدید هفتگی از خوابگاه‌ها درباره نیازهای کانون اصلاح و تربیت، اضافه می‌کند: «این طیف از افراد نیاز به کمک دارند تا همین آمار کم بازگشت نیز به صفر برسد از این طریق می‌توان آمار زندان بزرگ‌سال را نیز کاهش داد. در این سال‌ها بچه‌هایی که مدت زمان بیشتری در کانون بودند آمار بازگشتی‌شان زیر 2درصد است زیرا وقت کافی داریم با آنها کار کنیم. مثلا هفته پیش یکی از بچه‌هایی که جرمش قتل بود از اینجا آزاد شد و چهار سال را درکانون گذرانده بود. من بدون شک می‌توانم تعهد بدهم که او دیگر به کانون بازنمی‌گردد و مرتکب هیچ جرمی نمی‌شود.»

بچه‌های کانونی نیاز به مراقبت پس از خروج دارند

به گفته رستمی مسئله مراقبت پس از خروج این بچه‌ها از کانون بسیار مهم است که باید از طریق ارگان‌های مربوطه به آن توجه شود. منابع مالی باید در اختیار سازمان زندان‌ها قرار بگیرد تا مراقبت‌های پس از خروج از کانون بیشتر شود. کانون به خاطر امکانات خوبی که دارد مشکلی به لحاظ پیاده کردن برنامه‌های اصلاحی و تربیتی ندارد اما بیرون از اینجا بسیاری از این بچه‌ها مشکل دارند و باید همین فرایند آموزشی برای‌شان پیگیری شود تا آنها به جرم بازنگردند.

او اضافه می‌کند: «این مسئله باید در اعتبارات پیش‌بینی شود. مراکز مربوطه باید تامین مالی شوند. نوجوانان و زنان با مراقبت‌های پس از خروج از چرخه جرم دور می‌مانند.»

برای مدیرکل کانون اصلاح و تربیت تهران کانون پر از خاطره‌های شیرین و خوب است؛ او تا آنجایی که ممکن است سعی می‌کند درباره خاطره‌های تلخ حرف نزند. معتقد است کار کردن با بچه‌ها برایش لذت بخش است و به نوعی با آنها زندگی می‌کند.

انگار دلشان برای کانون تنگ می‌شود

رستمی در میان خاطره‌های خوش کانون به پسری اشاره می‌کند که از استان خوزستان برای کار به تهران می‌آید با هم‌اتاقی‌اش درگیر و درنهایت مرتکب قتل می‌شود. رضایت گرفتن از خانواده مقتول یکی از سخت‌ترین کارهایی است که تاکنون مسئولان کانون انجام دادند. مددکار کانون سه بار به شاکی مراجعه می‌کند و درنهایت موفق می‌شود از خانواده مقتول رضایت بگیرد. سال گذشته جوانی به کانون مراجعه می‌کند با شیرینی‌های جنوبی که شکلات‌شان آب شده بوده؛ او همان کسی بوده که کانون برایش رضایت گرفته بود؛ بعد از سال‌ها آمده بود از کانون تشکر کند.

دو برادر نوجوان زیر 15 سال در سال‌های 85 و 86 که با پدرشان تنها زندگی می‌کردند؛‌ جرم‌شان سرقت بود یکی از آنها سال گذشته با مدیرقبلی کانون آمده تا رستمی را ببیند او نیز از نمونه‌هایی بود که به جامعه بازگشته است. آمده بود برای ازدواجش از کانون کمک بگیرد و کانون توانسته باز هم بعد از این همه سال توسط خیرین بخشی از هزینه‌های ازدواجش را تامین کنیم.

رستمی می‌گوید: «کارکردن با بچه‌ها شیرین است زیرا نتیجه کار را می‌بینم. کمک کردن به بچه‌هایی که اتفاقی مجرم شدند بسیار شیرین است زیرا می‌توان مسیر را به آنها نشان داد و با آموزش‌هایی که می‌بینند راه خودشان را درست پیدا می‌کنند. همین که آمار افرادی که به کانون بازمی‌گردند کم است جای خوشحالی دارد. بسیاری از بچه‌ها به مسئولان و مدیران کانون سر می‌زنند و به نوعی ما را در جریان زندگی‌شان هستیم که همین یعنی اینکه از تلاش‌هایمان نتیجه درست گرفتیم.»

بیرون از کانون کسی منتظرش نبود


آخرین خاطره مدیرکل کانون اصلاح و تربیت مربوط به پسری است که هیچ کس را جز کانون نداشت؛ او درباره این پسر می‌گوید: «سال 86 بود که یکی از بچه‌ها آزاد شد وقتی آمده بود برای امضای برگه آزادی‌اش خوشحال نبود چون جایی را برای خواب نداشت. می‌گفت اگر از کانون بروم باید در پارک زندگی کنم. با پیمانکار امور تاسیسات هماهنگ کردیم تا پیش او آموزش ببیند و کار کند. او حدود 6ماه آموزش دید و حقوق می‌گرفت بعد از طریق یکی از افرادی که در تاسیسات کار می‌کردند؛ بیرون از کانون کار پیدا کرد و رفت و بعد از دو سال دوباره به کانون مراجعه کرد و گفت: در مترو باجه عطرفروشی دارد و توانسته روی پای خودش بایستد.

مجرمانی که مقصر نیستند

از اتاق مدیر بیرون می‌آییم؛ آمده بودیم مصاحبه. گفتند بازدید نامه جداگانه می‌خواهد. از همان راهی که رفته بودیم به سمت اتاق بازرسی و در خروج راه افتادیم. ساختمان بزرگ با در سبز رنگ قفل شده همان جا بود. چیزی توجه آدم را به آن جلب می‌کرد و صدایی در گوشم می‌خواند؛ در آنجا چهار زندان است به هر زندان دو چندان نقب...

با خودم می‌گویم: بهترین سال‌های زندگی کسانی پشت این در می‌گذرد. بچه‌هایی که شاید کوچکترین تقصیری در جرمی که مرتکب شدند؛‌ ندارند و جامعه، خانواده و فقر آنها را به اینجا کشانده است. آنها سوءپیشنه کیفری نخواهند داشت اما روزها و سال‌ها دور از جامعه زندگی می‌کنند؛ انگار شده‌اند تافته جدا بافته! کسانی که برای بازگشتن به جامعه و داشتن یک زندگی سالم باید چندین برابر افراد دیگر تلاش کنند؛ اما سوال اصلی اینجاست که جدا کردن آنها از جامعه و باز هم برخورد قهری با جرایم اطفال و نوجوانان تا چه اندازه به اصل موضوع کمک می‌کند؟ هرچند قانون امروز مهربان‌تر شده اما فقط در تهران 168 نوجوان و جوان پشت میله‌‌های زندان هستند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha